فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

کتاب معرفی کن، پول در بیار! | روایتی از برگزاری افتتاحیه دومین رویداد توانمندسازی نوجوانان در حاشیه شهر مشهد

  • کد خبر: ۱۹۸۶۲۲
  • ۱۵ آذر ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۱
کتاب معرفی کن، پول در بیار! | روایتی از برگزاری افتتاحیه دومین رویداد توانمندسازی نوجوانان در حاشیه شهر مشهد
مدل مسابقات کتاب خوانی و انجمن کتاب برگزار شده توسط امیرحسین فردی از نقاط قوت آن به حساب می‌آید.

سکینه تاجی | شهرآرانیوز؛ برای تهیه گزارشی از افتتاحیه یک رویداد فرهنگی راهی سالن سینما مشکی مشهد شدیم. تصور می‌کردیم با جمع کوچکی از دانش آموزان روبه رو می‌شویم و نهایتا چند مسئول؛ اما در بدو ورودمان دیدن جمعیتی شاد و مشتاق ورق را برگرداند و  هرچه در ذهنمان بافته بودیم، پنبه شد. البته وقتی نام کتابخانه زنده یاد امیرحسین فردی در میان باشد، دلیل این اشتیاق و شلوغی را‌ می‌توان دریافت؛ کتابخانه‌ای مردمی که الان عمومی و خودگردان فعالیت می‌کند و هزینه‌های آن از حق عضویت اعضا، برخی کمک‌های سازمانی و نیز کمک‌های خیران و نیک اندیشان تأمین می‌شود.

مدل مسابقات کتاب خوانی و انجمن کتاب برگزار شده توسط این مجموعه، از نقاط قوت آن به حساب می‌آید. در ردیف انتهایی سالن می‌نشینیم و زمانی که مجری از بچه‌ها می‌پرسد چه کسانی در رویداد اول، کلیپ معرفی کتاب ساخته اند، به دست‌های پرشماری که بالا می‌رود، نگاه می‌کنیم. به سراغ چند دانش آموز که در این طرح شرکت کرده اند می‌رویم و با آن‌ها هم کلام می‌شویم.

نازنین و کوثر دو دانش آموز مدرسه فاطمه رستگار مقدم هستند. هر دو کلاس ششم اند و در رویداد اول طرح کارستان کتابستان شرکت کرده اند. وقتی از نحوه آشنایی نازنین با کتابخانه می‌پرسم، می‌گوید یک روز که در خانه مادربزرگش بوده با کارت کتابخانه او به کتابخانه می‌رود تا کتابی امانت بگیرد و بعد که متوجه می‌شود از تاریخ عضویت کارت گذشته است، خودش عضو کتابخانه می‌شود. با خنده و تعجب می‌پرسم: مادربزرگت هم عضو این کتابخانه پرماجراست؟

در جواب با خنده غمگینی می‌گوید: بله خیلی کتاب می‌خواند. الان دیگر چشمانش نمی‌بیند. نازنین و کوثر که علاوه بر هم کلاسی بودن، فامیل هم هستند، از خاطرات خوبشان از کتابخانه می‌گویند و اینکه چرا کتاب می‌خوانند. هدفشان از کتاب خوانی سفر به سرزمین‌های ناشناخته و شناختن آدم‌های نادیده است. آن‌ها کتاب‌هایی را که قرار است برای رویداد جدید معرفی کنند، انتخاب کرده اند و بی صبرانه منتظر شنیدن سخنان آقای سلطانی، مدیر کتابخانه، هستند تا ببینند که چه کاری باید انجام دهند.

سعید دانش آموز کلاس هشتم مدرسه سیدمحمد کسایی است. نزدیک دو سال از عضویتش در کتابخانه امیرحسین فردی می‌گذرد. چهار پنج بار در هفته به کتابخانه سر می‌زند و قسمت بازی‌های فکری کتابخانه از بخش‌های موردعلاقه اش است. «وقتی پوستر رویداد اول کارستان کتابستان را در گروه کتابخانه دیدم، مادرم گفت: سعید حتما شرکت کن و در حوزه کتاب خوانی و معرفی کتاب خودت را بکش بالا. من هم به ساخت کلیپ معرفی کتاب مشغول شدم و در رویداد شرکت کردم. دستمزدی که از این کار گرفته ام، شیرین‌ترین پولی بوده است که تابه حال داشته ام؛ چون هم برایش زحمت کشیده ام، هم در کنارش چیز‌های جدیدی یاد گرفته ام.» سعید و خانواده اش آمده اند که بدانند در رویداد جدید چه کار باید بکنند. کتاب جدیدشان را هم انتخاب کرده اند.

به بچه‌ها گفتیم به ما کمک کنید

به سراغ حسن سلطانی، مدیر جوان کتابخانه، می‌رویم تا بپرسیم که ایده رویداد اول از کجا آمده است و آیا به اهدافی که مدنظر بود رسیده اند یا نه. او‌ می‌گوید: هدف اصلی کتابخانه این است که بچه‌ها کتاب بخوانند، اما نه این طور که صرفا کتابی خوانده شود و تمام. هدف این است که با کتاب خوانی راهکار‌هایی برای حل مسائل پیدا کنند و در کنار آن تفکر، مهارت حل مسئله، آشنایی با گذشته و تاریخ و برنامه ریزی برای حال و آینده در آن‌ها تقویت شود.

اما چطور باید به این اهداف رسید؟ اگر نظام آموزشی خودمان را آسیب شناسی کنیم، باید بگوییم که ما بچه‌ها را درگیر موقعیت‌های اجتماعی و واقعی نمی‌کنیم. آن‌ها آموزش می‌بینند و درس می‌خوانند و انگار جز این درس خواندن کار و هدف دیگری نباید داشته باشند. حضور نداشتن بچه‌ها در میدان زندگی واقعی آسیب اصلی نظام آموزشی است. صرفا با اینکه کسی درس خوان یا کتاب خوان باشد، توانمند نمی‌شود.

ما برای تقویت توانمندی بچه‌ها از آن‌ها خواستیم که به ما کمک کنند؛ به آن‌ها گفتیم که برای معرفی کتاب‌های خوب به کمک احتیاج داریم. با این روش که کتاب را بخوانید و با کلیپ موبایلی معرفی اش کنید. بعد ما این کلیپ را از شما می‌خریم. این فلسفه خریدن مربوط به همان هدفِ «قرارگرفتن بچه‌ها در موقعیت‌های واقعی» است. خیلی از برنامه‌های فرهنگی در قالب جایزه و مسابقه و قرعه کشی و ایجاد رقابت و در نهایت برگزیدن یک یا چند اثر فعالیت می‌کنند. اما در این رویداد هدف این است که همه بچه‌های شرکت کننده مزد تلاش خود را بگیرند.

تقویت توانمندی در یک میدان واقعی

سلطانی ترویج کتاب خوانی و قرارگیری بچه‌ها در میدان واقعی زندگی را از اصلی‌ترین اهداف این رویداد بیان می‌کند. «در میدان این کار تیمی، مهارت‌های اجتماعی کار فنی و در نهایت تولید محصول و محتوا را تمرین کردند. دغدغه خانواده‌ها این است که بچه‌ها از فضای مجازی و سرگرم شدن با تلفن همراه دور باشند، اما با آموزش‌های صحیح می‌شود به نوجوان آموخت که‌ می‌تواند در فضای مجازی خودش تولیدکننده و ارائه دهنده یک تفکر باشد، نه صرفا مصرف کننده. در رویداد اول بعد از فراخوان و نام نویسی، دانش آموزان در پنج شش جلسه آموزش‌های فنی و سناریونویسی دیدند و در نهایت هشتاد کلیپ معرفی کتاب تولید شد. ما شاهد یک تلاش خانوادگی بودیم و تعامل همه اعضای خانواده را با هم دیدیم. یکی از نتایج این رویداد این بود که توانمندی بچه‌ها را ثابت کرد.

ما در اداره شهر و جامعه اصلا از ظرفیت آن‌ها استفاده نمی‌کنیم. آن‌ها همیشه شنونده اند و ما فکر می‌کنیم که باید دائم آن‌ها را تحت تعلیم و آموزش قرار دهیم؛ اما دیدیم که بچه‌ها می‌توانند بهترین ایده پردازان یک کار و بهترین اجراکنندگان باشند. بعد از اتمام دوره اول و پرداخت دستمزد‌ها بازخورد‌های بهتر و بیشتری گرفتیم.

حالا بچه‌ها دغدغه مدیریت خرج و مخارج را هم پیدا کرده بودند و برای پولی که با زحمت شخصی به دست آورده بودند، برنامه ریزی می‌کردند. موقعیت تصمیم گیری و انتخاب از همین کار‌های به ظاهر کوچک برای آن‌ها ایجاد شد و با تمرین این موقعیت‌ها از سنین پایین این مهارت تقویت خواهد شد و در آینده گرفتن تصمیم‌های بزرگ را با چالش‌های کمتری همراه خواهد کرد.»

از کسانی که در این مسیر همراه کتابخانه بودند و در برگزاری این رویداد مشارکت کردند می‌پرسم و اینکه باتوجه به موفقیت رویداد اول و استقبال از رویداد دوم، این رویداد‌ها تا کجا ادامه خواهد داشت؟ سلطانی در این باره می‌گوید: ایده و طراحی کار با کتابخانه بوده و در بحث هزینه‌ها شهرداری منطقه ۴ در دوره اول حمایت کرده است.

این نگاه که امور کتابخانه را در هر شکلی به بچه‌ها بسپریم، وجود دارد. در حوزه معرفی کتاب شاید این رویداد‌ها ادامه داشته باشد، اما در حوزه‌های دیگر هم قصد داریم که به تدریج بچه‌ها را وارد و کار‌ها را به آن‌ها واگذار کنیم. معتقدیم برای اداره محله خودمان و کار‌های کتابخانه باید از ظرفیت مردم استفاده کرد. مشارکت و به صحنه آوردن مردم برای اداره امور کتابخانه، به عنوان یک جامعه کوچک، تمرینی است برای کار‌های بزرگ تر.

لطفا نهاد‌ها ورود نکنند!

در حاشیه مراسم از دکتر صادق حاتمی، مدیر ناحیه یک آموزش وپرورش مشهد که به این رویداد دعوت شده و صحبتی صمیمانه با دانش آموزان و خانواده‌ها داشته است، از تأثیر فرهنگی اقداماتی نظیر این رویداد بر دانش آموزان و خانواده‌ها پرسیدیم. او در پاسخ توضیح می‌دهد: وصل کردن نهاد‌های فرهنگی به مدرسه‌ها ضریب چندبرابری به آن‌ها خواهد داد. چون پتانسیل فوق العاده مدرسه‌ها اعتمادی است که والدین به فعالیت‌های آن‌ها دارند. رویدادی که با موافقت و همکاری مدرسه صورت می‌گیرد، باعث اعتماد و مشارکت خانواده‌ها خواهد شد. کتابخانه، مدرسه، مسجد و فضا‌های ورزشی باید به هم متصل باشند تا ضریب مشارکتشان بالا رود.

در همین محله «گاز» گفته شده است درِ سه مدرسه را در ساعات غیرآموزشی باز بگذارند تا مردم در حیاط مدرسه قدم بزنند و ورزش کنند، یا از نمازخانه مدرسه برای برپایی نماز استفاده کنند. اصلا مردم بروند و زیر سایه درخت‌های مدرسه استراحت کنند. می‌پرسم چطور می‌شود این زنجیره‌های اتصال را در دیگر محلات و نقاط شهر هم ایجاد کرد؟ آیا به همکاری و هماهنگی نهاد‌های خاصی نیاز است؟ می‌گوید: خیر، اصلا نهاد‌ها ورود نکنند، بهتر است. اتفاقات فرهنگی در بستر‌های غیررسمی و خودجوش مردمی شکل می‌گیرند.

آقای حاتمی در تمجید از چنین رویداد‌هایی به ما می‌گوید: برای یک نوجوان باید بستر دیده شدن فراهم کرد. وقتی که بستر مناسب نباشد و موقعیت خوبی برایش فراهم نشود، او به شکل دیگری به دنبال رفع نیاز دیده شدن خواهد رفت. حالا اگر این نیاز در بین همسالان خودش رفع شود هم نتایج پربارتری خواهد داشت. این قضیه به هویت آن‌ها ربط پیدا می‌کند. این هویت یابی از هویت محلی (که من اهل کدام محل و کدام شهرم) شکل می‌گیرد تا هویت‌های بزرگ تر.

این قبیل رویداد‌ها شبیه ریل گذاری هستند برای گذار هویت از هویت محلی تا رسیدن به یک هویت جهانی و بین المللی. نهاد‌ها در بهترین حالت ممکن اگر کاری نکنند، کافی است. سنگ اندازی‌ها و بهانه جویی‌ها در قالب بوروکراسی‌های بی فایده خود مانع چنین اتفاقات پرباری است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->